بازیگوشی
چند وقته میخوام بیام اینجا و از بچه های گلم بنویسم اما می بینم خسته تر از اونم که بخوام بنویسم و ترجیح میدم اگر فرصت چند دقیقه ای پیدا می کنم کمرم رو به زمین برسونم . چیزی که این مدت بیشتر از همه اتفاق افتاده و دلم میخواد که بنویسم تا یادم بمونه اینه که مهراد و مینا خیلی بازیگوشی می کنن و وقتی مینا میخواد شیر بخوره مهراد میاد و براش ادا درمیاره و اونم اینقدر بازگوشه که برمی گرده و با هم کلی میخندن و شیرخوردن فراموشش میشه...............اینقدر مهراد رو دوست داره که وقتی گریه می کنه تا مهراد رو می بینه آروم می شه ................مهراد میاد و کنارش می شینه یا دراز می کشه و دست میندازه گردنش و می گه ابجیم بزرگ شده دیگه اندازه کیانا شده. مینای...
نویسنده :
مامان
19:50